وقتی بچه بودم هرشب میرفتم حیات و آسمون رو نگاه میکردم...
یه ستاره بود که همیشه نظرمو جلب میکرد و مدت طولانی نگاهش میکردم!
اون ستاره من بود...
اما حالا هرچی میگردم پیداش نمیکنم
نمیدونم!شاید من دیگه بچه نیستم
شاید ستارم نورشو از دست داده
یا که من خیلی وقته مردمو و ستاره هم با من به قهقرا رفته...
فقط میدونم که دیگه لذشت داشتن ستاره رو ندارم...
بخاطر همونه که دردا تو دلم جمع شدن و راهی برای فریادشون ندارم...